خانه تاریک، دل باغ و بیابان تاریک


بی تو هر کوچهٔ این شهرک ویران تاریک

آسمان خسته و خورشید ز پا افتاده


ماه آواره به دلگیری زندان تاریک

چه دیاری است دیاری که نباشی تو در آن


دامن آلودهٔ تکفیر و گریبان تاریک

بی تو دل معبد طوفان زده را می ماند


آستان ریخته، در سوخته، ایوان تاریک

باده تاریک و گلوگیر، سر نامه سیاه


و غم دوزخی یار دو چندان تاریک

خزان ١٣٦٩ ه ش